به گزارش مشرق، علی مهدیان استاد حوزه و دانشگاه، طی یادداشتی در روزنامه همشهری نوشت: تصویری خلاصه از صحنه: صهیونیستها هر ۱۰دقیقه یک زن یا کودک را میکشند. تاکنون ۳۰هزار نفر را کشتهاند که ۸۰درصدشان زن و کودک بوده است. آنچه صهیونیستها را تاکنون کمک داده، آمریکا بوده. از روز اول آمریکا با ناوگان، امکانات و نیروی نظامی، مدیریتی و امنیتیاش وسط صحنه بوده. چندین بار اراده همه کشورها مبتنی بر پایان جنگ را وتو کرده.
مردم غزه قبل از این جنگ هم از محاصره و کشتهشدن بیسر و صدا مینالیدند. آنچه تاکنون حقیقتا کمککننده مردم غزه بوده، جبهه مقاومت است. یمن بابالمندب را به روی اسرائیل بست و حزبالله لبنان بیشاز یکسوم لشکر و تجهیزات نظامی اسرائیل را به خود مشغول کرد و مقاومت سوریه و عراق هم پایگاههای آمریکا را میزدند. این وسط ایران چهکاره بود؟
مقام معظم رهبری در منزل شهید سلیمانی اعلام کردند این جبهه به همت ایران و شخص شهید سلیمانی ساخته شد و اگر نبود غزه توان مقاومت مقابل دشمن نداشت. از روز نخست ایران نقش دیپلماسی کل جبهه مقاومت را بهعهده گرفت. اما این کافی نبود که دشمن او را محور و راس جبهه مقابلش بداند. معلوم است ماجرا خیلی بیش از این بود. ترورهای اسرائیل یا فرماندهان مقاومت عراق، سوریه، حزبالله و حماس بود یا زدن فرماندهان ایرانی در سوریه. ایران بازیگر مهم در صحنه بود درحالیکه کشورهای عرب راه خاکی برای اسرائیل باز کرده بودند تا جبران بستهشدن بابالمندب کنند. ترکیه هم هنوز سوخت و خوراک به اسرائیل صادر میکرد. توصیههای مکرر رهبری ایران، بستن راههای صادرات به اسرائیل بود که محقق نشده. ایشان فشار مردم و نخبگان کشورهای منطقه به سیاستمدارانشان را خواسته بودند.
غربیها اذعان کردند قدرت مهمی در غرب آسیا ظهور کرده به نام ایران. قدرت او قدرت مقاومت است؛ قدرتی جبههای. با لشکری از پابرهنگان و مظلومان که حالا غرب و ابرقدرتیاش را به چالش کشیده بودند. منشأ اصلی قدرت ایران چه بود؟ قدرت مردم؛ قدرتی ناشی از ایمان.
حالا برگردیم به پرسش اصلی. رأی دادن ما چه کمکی به غزه میکند؟
قدرت: جنگ امروز، یک جنگ جبههای است. جبهه مقاومت در راس و محور اصلیاش ایران است. قدرت ایران ناشی از چیست؟ هم فرماندهان نظامی و هم دیپلماتها و هم رهبران دینی ایران متفقند که اصلیترین قدرت ایران حضور مردم است. دشمن و استراتژیستهایش مفهوم ایمان را سخت میفهمند، اما قدرت را درک میکنند. حضور مردم قدرت را نشان میدهد و ریشه قدرت البته ایمان آنهاست. قدرت ایران قدرت کل جبهه است و قدرت جبهه باعث مدد بیشتر به غزه خواهد شد.
تأثیر برملا شدن شکست پروژه آمریکا در ایران بر کل منطقه
نکته مهم دیگر اینکه حضور مردم یعنی فشار تحریم در ایران شکست خورده است. قصه اغتشاشات هم تمام شده و مفهوم روشن آن شکست آمریکا در نسبت با راس جبهه است. این نیز به جز ایجاد روحیه مقاومت در کل جبهه باعث میشود محاسبات فرماندهان جنگ مقابل جبهه مقاومت تغییر کند. شکست آنها فشار داخلیشان را نسبت به آنها بیشتر خواهد کرد و این فشار به تغییر رویه در جنگ خواهد انجامید.
پیام اقتدار بازدارنده است. ایجاد قدرت مردمی و وحدت در ایران باعث خواهد شد فشار دشمن کم شود. هرجا ایران پیام ضعف مخابره کرده- چه در فتنه۸۸ و چه در سبک دیپلماسی دولت روحانی- فشار بر مردم بیشتر شده. شهادت حاج قاسم و تحریمهای حداکثری، محصول پیام ضعفی بوده که گهگاه ولو محدود از ایران مخابره شده است. فشار به ایران، فشار به کل جبهه مقاومت است.
ایران نقش الهامبخش به کل جبهه مقاومت را دارد. اقتدار و عزت ایران باعث الهامبخشی به کل جبهه میشود. این ویژگی را دستکم نباید گرفت؛ تاکنون همین ویژگی باعث رشد جریانهای مقاومت در منطقه بوده است.
قدرتنمایی مردم با حضورشان باب تعاملات همه دنیا را با ایران باز میکند.
تا امروز نیز پذیرشهای بینالمللی ایران و آزاد شدن پول کشورمان دست ایران را به لحاظ اقتصادی باز کرده است. کم شدن فشار اقتصادی بر مردم، باعث بروز و ظهور بیشتر اندیشه مقاومت در کشور و بالا آمدن گفتمان مقاومت میشود و دست ایران را به لحاظ گفتمانی و اقتصادی در کل منطقه نیز بیشتر از قبل باز خواهد کرد.
حضور مردم جرأت تصمیمگیری را در مدیریت و حاکمیت کشور بیشتر میکند. اختلالاتی که دشمن به شکلهای مختلف در نظام محاسبات مدیران ما شکل میدهد را از بین میبرد و به آنها جرأت تصمیمگیری میدهد.
حضور مردم باعث میشود فشار مردم و نخبگان در کشورهای دیگر نسبت به حاکمانشان بیشتر شود. نشاط سیاسی- ایمانی در ایران به سرعت به کل کشورهای اسلامی خواهد رسید و این موضوع هم باعث ایجاد جریانهای انقلابی و هم صدور گفتمان تکیه بر اسلام و مردم و بازگشت به خویشتن در کل منطقه خواهد شد. قدرت گفتمان مقاومت در کل منطقه باعث فشار به حاکمان خواهد شد و نتیجهاش را در موضعگیریها و تصمیمات آنها میتوان مشاهده کرد.
خلاصه آنکه
حضور در انتخابات هم اثر در قدرت دارد و هم در گفتمان و فرهنگ مقاومت و هم در شکست فشار اقتصادی. و اینها همگی کل جبهه مقاومت را به لحاظ سیاسی و اقتصادی و فرهنگی تقویت میکند. هم حاکمان، هم نخبگان و هم فرماندههان و رزمندههای کف میدان تصمیماتشان متناسب با این ثمرات خواهد شد و هم فشارهای دشمنی که نشان داده فقط زبان زور را میفهمد، کم خواهد شد.